اگر ما گفتیم کتب اساسی و مبنایی، یعنی که ابتدا باید این کتابها را خواند، بعد رفت سراغ کتابهای دیگر.
حالا ما کار به این نداریم که یک وقتهایی مینشینیم و برای تفریح رمان و داستان میخوانیم.
اما چرا قبل از اینکه احادیثمان را - حداقل آنهایی که اساسیترند- بخوانیم که همهی
نیازهای بشر را پاسخ گفتهاند باید برویم کتابهای جامعه شناسی و روانشناسی و
علوم اجتماعی و سیاسی و غیره بخوانیم؟
ابتدا باید نشست و مثلاً اصول کافی را زیر و رو کرد، در نهج البلاغه غرق شد، آنوقت رفت
سراغ کتابهای مثلاً روانشناسی. شما یک سوال را بیاورید که معصوم پاسخ آن را
نداده باشد. نمیتوانید. هرگز نمیتوانید.
قال الباقر علیهالسلام: «شرّقا و غرّبا لن تجدا علماً صحیحاً الّا شیئاً یخرج من
عندنا اهل البیت؛ به شرق روید و یا غرب، علم صحیحی نمییابید، مگر اینکه از
(دهان) ما اهل بیت خارج شده است.»1
حیرت انگیز است و بسیار حیرت انگیز است شیعهای که پایههای اعتقادی خودش را درست نمیداند
و تمامی حرفهای معصومین علیهم صلواتالله را نشنیده است، ولی میرود و فلسفه میخواند!
حالا چه اسلامی چه غربی. منظور این نیست که نباید فلسفه خواند. منظور این است که
اول راه رفتن را یاد بگیر، بعد برو هر صحرایی که خواستی شروع کن به دویدن! بعد برو
فلسفهی اسلامی بخوان تا بتوانی جامعهی کبیره را قدری بفهمی! ولی اگر پایههایت
را محکم نکردی و رفتی سراغ این علوم، درست از غلط را تمیز نمیدهی، و میروی آنجایی
که نباید بروی!
و ما در مبحث پیش گفتیم که ما اصل نیازمان و اساسیترین نیازهامان در کتب زیر است:
قرآن؛ برای اینکه بفهمیم خدا به ما چه گفته. یعنی مهم نیست خدا به ما چه گفته؟! یعنی ما
نباید حداقل یک بار به صورت کامل ترجمهی قرآن را بخوانیم و بفهمیم خدا برای ما چه
حرفهایی زده است؟
خب، دیگر ترجمه از این روانتر پیدا نمیکنید؛ کتاب «گلی از بوستان خدا»2 که به قرآن فارسی معروف است و
ترجمهی سید مهدی حجتی است.
مفاتیح؛ برای اینکه بفهمیم ما به خدا چه بگوییم.
رساله؛ برای اینکه طبق دستورالعملهای مشخص جلو برویم. برای اینکه هدایت شامل
حال ما بشود. که اگر هدایت شامل حالمان نشود راه به کجا خواهیم برد؟
حضرت استاد الاهی(از شاگردان والامقام حضرت آیت الله بهجت و بسیاری از بزرگان) به ما
فرمودند: «شماها هنوز یک تزلزلی در وجودتان دارید. برای اینکه برطرف شود باید در
طول سال، هر روز، قرآن را بردارید و یک جایش را باز کنید و بخوانید. هر چه قدر
توانستید. بعد مفاتیح را بردارید و یک جایش را باز کنید و بخوانید. هر چه قدر دوست
داشتید. نگویید مثلاً باز کردیم جامعهی کبیره آمد باید تا آخرش را بخوانیم. نه.
هر قدرش را که توانستید. بعد رساله را بردارید و یک جایش را باز کنید و یک مسأله
بخوانید. هر روز این کار را بکنید. اینطوری میزان میشوید!»
در یک سطح بالاتر کتب زیر را نیاز داریم:
صحیفهی سجادیه؛ برای اینکه بیشتر بفهمیم ما به خدا چه بگوییم.
اصول کافی؛ برای اینکه عمق بیشتری از زندگی را درک کنیم و بیشتر و بهتر جلو برویم.
اشتباه گفتهاند کسانی که گفتهاند برای فهمیدن اصول عقاید ابتدا باید کتب اصول
عقاید خواند. خیر؛ ابتدا باید اصول کافی خواند! و شما مطمئن باشید اصول عقاید ما
کاملاً ضعیف است! و دقیقتر بدانید که ما در اصل توحیدمان ضعیف است که این
همه بدبختی داریم!
همینجا واجب است بگویم برای خداشناسی هم نباید نشست و در ابتدا کتب اصول عقاید خواند.
باید نشست و کتاب «توحید مُفَضَّل»3 را خورد! چرا؟ چون شما بفرمایید
چه کسی بهتر از امام صادق علیهالسلام میتواند خدا را توضیح دهد؟ و «توحید مفضل»
در حقیقت حدیثی طولانی از آن حضرت است که ایشان به شاگردشان به نام «مفضل» تعلیم
دادهاند در موضوع خداشناسی. و این کتاب برای تمامی سنین قابل استفاده است. یعنی
یک بچهی دوازده ساله میتواند بخواند و بفهمد و یک پیرمرد شصت ساله نیز. و برای
همه هم مورد نیاز است. چه پرفسور باشیم و چه دیپلمه!
------------------------------------------------------------------------------
1- بحارالانوار، ج 2، ص 92 - ح 20؛ منتخب میزان الحکمة، ص 370.
2- گلی از بوستان خدا، سید مهدی حجتی، نشر بخشایش.
تلفن: قم: 02517749699 – 02517737583
تهران: 02166495395 – شیراز: 07112283640
3- پای درس امام صادق(ع)، ترجمهی توحید مفضل، محمد مهدی رضایی
نشر جمال. تلفن: 09122520250 - 02517746353