در هر کاری اولویتهای آدم باید مشخص باشد. اولویتهای هر فردی با توجه به نیازهایش مشخص میشوند.
نیازهای اصلی و اساسی و مبنایی ما چیست؟ آنها را از کجا باید به دست آوریم؟ یا بهتر بگویم؛ نیازهای اساسی یک شیعه چیست؟
ما جواب این سوال را نمیدانیم! پس که میداند؟ آنکه به ما اشراف کامل دارد. پس جواب سوال اساسی فوق در زیر است:
قرآن، احادیث.
پس معلوم شد که نیازهای اساسی شیعه و بالاتر از آن؛ تمامی نیازهای او در قرآن و احادیث موجودند. پس با این حساب اولویت کارهای ما چیست؟ مطالعه و تسلط بر کتب مبنایی زیر:
- برای این که بفهمیم صاحب ما چه از ما خواسته است: قرآن کریم.
- برای این که بفهمیم اهل بیت چه از ما خواستهاند، و برای این که تفاسیر و توضیحات حرفهای صاحبمان و کسی که پرورش دهندهی ماست را بفهمیم: احادیث.
برای مطالعهی احادیث چه کتابی بخوانیم؟: «اصول کافی»1 که از کتابهای موثّق احادیث شیعه است. اگر بخواهم دربارهی اصول کافی شرح بدهم و اینکه چرا این کتاب در اولویت است و... باید حرفهای زیادی بزنم که اینجا جایش نیست. شما هم حوصلهاش را ندارید. اجمالاً بدانید که شیعه چهار کتاب اصلی حدیث دارد که به نام «کتب اربعه» معروف است و یکی از آنها «الکافی» میباشد. پس این کتاب ارجحیت دارد نسبت به سایر کتب حدیثی دیگر.
ما، تا حدیثخوان نشویم نمیفهمیم چگونه باید زندگی کنیم. خیالتان راحت! شما مگر چهقدر حدیث میشنوید؟ روی منابر چه مقدار حدیث گفته میشود؟ آیا مطمئن هستید احادیثی که لازم داشتهاید را شنیدهاید؟
گرچه ما باید تمامی احادیث را خوانده باشیم! چون معصوم علیهالسلام به تمامی سوالات ما پاسخ داده است، و حرفهای معصوم در احادیث است.
یک زمانی من دربارهی اصول کافی زیاد سوال میپرسیدم. یک شخصی که خیلی همراه من بود یک بار از من سوال کرد: حالا تو برای چه میخواهی اصول کافی بخوانی؟ این مال آخوندهاست!
گفتم: عجب! مگر آخوندها چه قدر حدیث میتوانند برای ما بخوانند؟ آیا همهاش را میتوانند بخوانند؟ آیا مطمئنی که همهی حرفهای معصومین را شنیدهای؟ و آیا اگر همهی آنها را نشنیدهای احساس خسران نمیکنی؟! تو اگر در زمان مثلاً پیامبر صلوات الله علیه زندگی میکردی دوست نداشتی هر لحظه کنار حضرتش باشی و سخنانش را مو به مو بشنوی؟ حالا که نیستی خیلی از این حرفها در کتب حدیث انباشته شده و سراغشان هم نمیرویم! فکر کردهایم باید بالضّروره به آنها مراجعه کرد!
همین که آنها حرفی زدهاند اکیداً ضرورت دارد که ما بشنویم! قشنگ وقت بگذاریم و بشنویم! از هر فرصتی استفاده کنیم و بشنویم!
- برای اینکه بفمیم اهل بیت از خدا چه خواستهاند و چه نسخههای شفابخشی را برای درمان روح ما تجویز کردهاند: مفاتیح الجنان، ایضاً صحیفهی سجادیه(زبور آل محمد صلّی الله علیه و آله)
اگر میتوانید بگویید باید چه جوری با خدا حرف بزنیم؟
اگر میتوانید بگویید نیازهای ما چیست و ما باید دقیقاً چه چیزهایی را از خدا بخواهیم؟
اگر نمیتوانید بگویید- که قطعاً نمیتوانید- باید دعاهای معصومین را بخوانید. و این همه در مفاتیح الجنان و در صحیفهی سجادیه یافت میشود.
آیت الله خامنهای در کلامی میفرمایند: «چیزى که در دعا وجود دارد، معارف است. و این مخصوص دعاهایى است که از معصوم به ما رسیده است. امام سجّاد علیهالصّلاة والسلام، «صحیفه سجّادیه» را به صورت دعا تنظیم فرموده و اصلاً دعا خوانده است؛ اما این کتاب، پُر از معارف الاهى و اسلامى است. توحید خالص در صحیفه سجّادیه است. نبوّت و عشق به مقام تقدّس نبىّ اسلام علیه و على آله الصّلاة والسّلام در صحیفه سجّادیه است. مثل بقیه دعاهاى مأثور، معارف آفرینش در این کتاب است. همین دعاى ابوحمزه ثمالى که مخصوص سحرهاست - سعى کنید آن را بخوانید و در معنایش توجه و تدبّر داشته باشید - و همین دعاى کمیل که شبهاى جمعه خوانده میشود، از جمله دعاهایى است که سرشار از معارف اسلامى است و در آنها حقایقى به زبان دعا بیان شده است. نه اینکه آن بزرگوار - امام سجّاد علیهالصّلاة والسّلام - نمىخواسته دعا کند و دعا را پوشش قرار داده است؛ نه. دعا مىکرده، مناجات مىکرده و با خدا حرف مىزده است. منتها انسانى که قلبش با خدا و با معارف الهى آشناست، حرف زدنش هم اینگونه است. حکمت از او سرریز مىشود و دعاى او هم عین حکمت است.
دعاهایى که ما مىخوانیم، پر از حکمت است. در دعاهاى مأثور از ائمّه علیهمالسّلام که به ما مىرسد، نکاتى عاید از معارف وجود دارد که حقیقتاً مورد احتیاج انسان است. آن بزرگواران با آوردن این نکات در دعاها به ما یاد مىدهند که از خدا چه بخواهیم.»2
- برای فهمیدن احکام و حدود الاهی، و برای اینکه بفهمیم چه چیزی واجب است و چه چیزی حرام باید رساله بخوانیم.
توجه داشته باشید یک مسلمان احکامی که به آنها نیازمند است را واجب شرعی است که یاد بگیرد. و قرآن خواندن مستحب است!!
لذا خواندن رسالهی مرجع تقلیدتان ارجحیت دارد بر خواندن قرآن!
چرا؟ چون با ندانستن یک مسألهی شرعی شما ممکن است از دایرهی ولایت الله بیرون بروید! به همین راحتی!
چگونه؟ مثلاً اگر به واسطهی ندانستن یک مسألهی شرعی وضو گرفتهاید اما وضویتان دچار مشکل باشد، در اصل شما بدون وضو نماز خواندهاید. پس در اصل شما نمازی نخواندهاید! چون مورد قبول نیست. وقتی شما نمازی را نخواندهاید، هدایت نصیبتان نمیشود! پس اصولاً بینماز میرود به کجا؟!! آنکه هدایت نشود میرود به کجا؟!! چه خاکی میخواهد بر سرش کند؟!!
--------------------------------------------------------------------------------------
1- اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، با ترجمه و شرح فارسی، چهار جلد، انتشارات اُسوه
تلفن: تهران: 66418099 – 66418299 قم: 6642211
2- بیانات در خطبههای نمازجمعه 28/11/73